سلام به تو یی که بیشتر از جانم دوستت دارم
این دومین نامه ای که برات می نویسم ،عزیزم دوستی بهم گفته بود که اگه راستگویی را بهت یاد بدم همین برای همه عمرت کافیه.
عزیزم باید یاد بگیری که اگر یکبار به خودت اجازه دادی که کسی را فریب بدی به تمام دنیا اجازه داده ای که تو را فریب بدهند .
پسرکم از جایی می آیی که سراسر نور وروشنایی است مبادا برقهای این دنیایمان نور و روشنایی چشمانت را بگیرد .
نور چشمم هیچ چیزی ندارم که برایت ارمغان بیاورم فقط عشق هنوز خیلی مانده تا مفهوم این را بدانی که عشق های امروز ما نیز آلوده هوس گردیده و سر شار از فریب
عزیزکم شرافت مرد مثل بکارت زن است مبادا شرافتت را دروغ وفریب به یغما ببرد می دانم آنقدر پاک و معصومی که این چنین نخواهد شد .
اندیشه ات پر از روشنایی و آگاهی باشد . برایت سفری پر از سلامتی آرزومندم سفری که در آن هر لحظه بر داشته هایت افزوده می گردد امیدوارم سفر دنیاییت هم همین گونه باشد .
قدر لحظه هایت را بدان و همواره سپاسگزار پروردگار باش و خودت را آماده کن برای زندگی وجایی به اسم دنیا.
راستی تا انجا هستی و هنوز فراموشت نشده که از نزد چه کسی برای ما هدیه شده ای برای من و مادرت پدرت و تمام کسانی که دوستت دارند دعا کن.خداوند یاور لحظه لحظه ات نور چشمم .