گاهی فکر می کنم باید مثل سنگ باشم می گویند سنگ صبور اما خوب که فکر می کنم می بینم آب بهتر است
مثل آب پراز لطافت سنگ آنقدر در خودش میریزد که می شود سنگ ساکن و راکد
دیگر پای رفتن ندارد
می ماند هر جایی که دیگر با انتها رسید
اما آب باشم جاریم باهمه لطافتی که دارد از پس سنگ هم بر می آیم
گاهی باید در خود حل کرد تا مجال وسعت یافتن و پیوستن را پیدا نمود
و این روزها چقدر بین این سنگ و آب در نوسان بوده ام
گاهی لازم است کوتاه بیایی...!