جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

روزهای پایانی سال

به عادت هر ساله این روزها که می رسه حس عجیبی بهم راه پیدا می کنه یه جور دلتنگی بعضی وقتها هم انقدر در افکارم غرق می شم که گذشت زمان را کمتر حس می کنم 

امسال عجیب گذر زمان را کمتر حس کردم 

الان که نگاه می کنم و به سال گذشته این روزها بر می گردم این مساله برام محسوس تر می شهُ شاید علتش را در اتفاقاتی که پشت سر گذاشتم بتونم پیدا کنم 

هر کدوم از ماهها و فصل های این سال برام پر از حادثه بود شاید از کلمه حادثه تعبیر بد بشه اما مراد من بیشتر تغییر بودو بیشتر این تغییرات را من از تابستان احساس کردم 

کلنجارهایی که توذهنم شروع شد آنقدر با خودم و با لحظه هام کلنجار رفتم که... 

آبان ماه امسال برام هم شروع بود و هم پایان ُ پایانی که به خیلی چیزها بخاطرش متهم شدم 

اما این تغییر اونقدر سریع اتفاق افتاد که الان که به اون روزها بر می گردم میبینم که یه جور ارادی و غیر ارادی همه چیز دست به دست هم داد برای یه شروع 

عید غدیر نامزدی کردم 

و عید تولد پیامبر ۲۱ بهمن عقد کردم 

فاصله بین این دو عید برام پر از لحظه های خاص بود 

لحظه هایی که عشق را تجربه کردم 

دوست داشتن را 

تفکر 

و الان به به لحظه های آخر سال نزدیک و نزدیک تر می شم از خداوند به خاطر تمام نعمت ها و موهبت هایی که تو  یک سال گذشته بهم ارزانی کرده سپاسگزارم،

تولد

دیروز تولدم بود یکسال با همه اتفاقات خوب و بدش برام گذشت. اتفاقات عجیبی که زندگیم را یه جورایی عوض کرد . 

امسال خداوند بهم زیباترین هدیه ای را که می تونستم بگیرم دادو اون وجود پر از محبت همراه و همدلی که من یه جورایی به چشم یه نوع عطیه بهش نگاه می کنم. 

  

تولدم مبارک