جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

سال نو مبارک

پروردگارا برایم تقدیری نیکو و شایسته بزرگواریت رقم بزن نه آنچه که من شایسته آنم 

تقدیری سرشار از بهترینها  

 و جهانی می خواهم سرشار از مهر 

انسانیت 

و یکرنگی که از فریب بی زارم و از کینه و از هر چه از تو بازم می دارد 

جهانی شایسته انسان 

و این آفریده ای که آفرین گفتی بر زیباییش 

 تبارک الله احسن الخالقین 

 

سالی نیکو پیش رویتان و نوروزتان خجسته 

 

تلنگر

این روزهای آخر سال دائم تو فکر لحظه های سپری شده امسالم لحظه هایی 

 

که دوستشون دارم و الان داشتم مرورشان می کردم تمام خاطرات یکساله ام  

 

از آغاز بهار و جمله صبر یعنی تو و رازنامه ای س ربه مهر برای دلتنگی های  

 

همیشگیم و پاسخی برای یافتن تو و شاید دانستم اینبار صبر  یعنی من... 

 

 و اردیبهشتی که برایم لبریز از تجربه ای تازه بود تجربه یگانگی.... 

 

و خبر نیکوی آمدن تویی که به اندازه جانم دوستت  دارم 

 

وخرداد روزهای بی تابی سرزمینم اغاز شد بی تابی که در وجود من به گونه ای 

 

دیگر شکل گرفت و.... 

 

وتیر ماه شروعی برایم بود از نقطه پایان . شروعی که پر از تردید بودم ولی باید  

 

دوباره تردیدهایم شکل یقین به خود می گرفت.... 

 

و دوباره پر از دلتنگی.... 

 

و رمضان که عطر جانبخشش در مرداد به مشامم رسید و انس با مسافری که  

 

که در راه بود ما چشم انتظار آمدنش و چقدر دوستش دارم... 

 

 

و شهریور می رفت تا فصلی تازه را در من برویاند 

 

با آمدن مهر دوباره تکاپویم آغاز گشت و رویایم که سالها به انتظارش نشسته  

 

بودم به حقیقت پیوست فصلی نو 

 

 

و آبان سپری شد تا اذرماه آن ماه خوب خداوند 

 

و تو نور چشمم دیده به جهان گشودی و فقط خداوند می داند که چقدر دوستت

 

دارم و چه اندازه شوق امدنت را داشتم 

 

و برایم رویایی مجسم بودی 

  

دی ماه که نوشتم 

 

من بهشتم را در نگاه تو دیده ام و اینبار تو را می شناختم... 

 

و گذر بهمن از میان لحظه ایم بی هیچ عجله و شتابی که  به لحظه ای پایانی  

 

سال نزدیک تر شوم  

 

و اسفند ماه خوب همیشگیم و تولدی دوباره  

 

و مهری در دل وسرشار از اعتماد به تویی که با تمام وجودم دوستت دارم 

 

 

و این گذر لحظه هایم بود و تلنگری که یکسال دیگرم گذشت در همین چند خط... 

لحظه های عبور

برایم یکسال گذشت و  شاید گاهی چنان پرشتاب که لحظه هایش را درک نکردم و در اندیشه سپری کردن ثانیه هایم بودم تا شاید کمتر بار گران زندگی را حس کنم 

سالی که پشت سر گذاشتم سال پایانی بیست و ... سالگیم بود و فردا برایم شروع زندگی جدید خواهد بود. 

سالی که پر بود از لحظه های نابی که با تمام وجودم دوستشان داشتم و لحظه هایی که هنوز هم سنگینی انها بر دلم می نشیند و .... 

و شاید یکبار دیگر باید به مرور خاطراتم باز گردم تا پاسخ تمام لحظه هایی که به فراموشی سپرده ام را به روشنی دریابم 

و اما بهاری در راه است بهاری که رنگ تازگی را براندیشه ام وطراوت را برجانم می افشاند 

و پروردگاری دارم که با تمام وجودم دوستش دارم هرچند گاهی غافل از اویم اما باورش دارم و می دانم تقدیری پر از خوبیها برایم رقم خواهد زد.... 

و اما تولدم مبارک

تولدت مبارک

نازنینم  

تولدت فصلی از رویش  نور و مهربانی است 

و همیشه برایم پر از آرامش و مهر بوده ای 

و یکسال دیگر را در پشت سر گذاشتی  

وامیدوارم تمام فصلهای روزگارت پر باشد از  

عطر گلهای وحشی 

و تازگی و طراوت بهاران 

دوستت دارم 

و  

تولدت مبارک نازنینم

تولدت مبارک نازنینم

رویای زندگیت سرشار از طروات بهار 

و به رنگارنگی رنگین کمان 

و چقدر ساده تو پرتو های روشنی از مهربانی 

را درکلامت نگاهت و... به ارمغان می آوری برایم 

و امسال 28 سال می گذرد 

اما برای تو متفاوت است 

چرا که این بار مفهوم زیبای مادر را در کنار اوستا به تماشا ایستاده ای 

 

تولدت مبارک نازنینم