جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

شب آرزوها

امشب شب آرزوهاست شبی که دستهای بیشماری به سوی آسمان بلند شده تا هر آرزویی ستاره ای شود بر آسمان بهشت و من مانده ام میان اینهمه آرزو که کدام را حواله فرشتگان کنم 

تا برایم مجوزش را بگیرند 

بهشت آرزو  

یا ارزوی بهشت 

اما دلم چیز دیگری می خواهد 

دلم می خواهد دلگیر نباشم 

از خودم از روزگاری که خیلی ها آرزوهایشان را از یاد برده اند  

و یا 

مجالی برای آرزو برایشان نمانده 

 و شاید امشب بزرگترین آرزویم  

آزادی کسانی است که به خاطر آزادگیشان در بندند 

آمین به تعداد همه ستاره هایی که بر آسمان بهشت امشب می نشیند!

برای مادرم

برای مادرم 

یگانه روزگارم 

دردانه ام 

تاج سرم 

 

بارها شنیدم مادر یعنی فرشته زمینی اما هیچ وقت فکر نمی کنم فرشته ای را پیدا کنم که همپای مادرم باشه 

مادرم تکه ای از خود بهشته که آرامش بهشتیش را در مهربانی هایش حس می کنم 

تکه ای از بهشت که هزاران هزاران فرشته در وجود نازنینش تمنای پرگشودن دارند و ترنم حضورشان و عطر شان خوشبوترین شمشم بهشت است. 

 

نوازش هایش به لطافت صدای جویباران سرزمین های ییلاقی است و خنکای مطبوعش تا همیشه آرامم می کند. 

هیچ ندارم که بگویم که لایقش باشد یا هیچ ندارم که نثارش کنم 

سراسر مهربانی 

سراسر عطوفت 

سراسر شکیبایی 

هیچ ندارم 

هیچ ندارم 

جز اینکه دوستش دارم