نمی خواستم چیزی بنویسم
از بس که برایمان عاشورا و تاسوعا را کوچک کرده اند با تو صیف تشنگی و زخم و چکاچک شمشیر انگار دردی غیر از تشنگی را در قافله حسین نمی توان پیدا کرد
اما نه دلم نیامد تاسوعا باشد و از عباس ننویسم
از برادری که برادری رادر حق حسین تمام کرد
می گویند علمدار سپاه حسین بوده
اما من هنوز هم علم های عاشورا را در دستهای عباس می بینم
دستهای برادری که وفا داری را به بشر آموخت
برادری که روی سیاه قابیل رادر پیشگاهحق سفید کرد و گفت پروردگارا تو شهادت بده که همه برادرها مثل قابیل نیستند....
عباس یعنی متانت
یعنی جوانی
یعنی وفاداری
عباس یعنی مونس و همدم
عباس همیشه برایم شبیه ترین فرزند علی به او بوده
عباس یعنی ظلم را به ستیزه بر خواستن
عباس یعنی چشمه بزرگواری
عباس یعنی برادر
امروز چقدر برادری هایمان از جنس قابیل است تا عباس........
منبعی که می خواین: مقتل سیدابن طاووس
توی این مقتل اشاره شده که امام می دونستن که شهید می شن.
اگر دلیل و تفسیر می خواین دلیل و تفسیرهای بسیار زیبایی وجود داره که اگر عمری باقی بود شاید یه روزی نوشتم.
منبع کافیه یا توضیح هم می خواین؟