جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

جایی که برای کرم ابریشم پایان دنیاست پروانه ای متولد می شود

چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد درزمین تنهانیستی

و سرانجام نیچه گریه کرد

فکر می کنم 1 ماهی درگیر خواندن کتاب بودم کتابی با معانی عمیق روانشناسی که تجربه های هر روزه انسان امروز است بدون اینکه شاید خودش متوجه تنهایی بزرگی که با آن دست و پنجه نرم می کند نباشد کتاب از جهات متعددی قابل بحث است 

از یک سو نیچه را می بینیم نویسنده کتاب چنین گفت زرتشت با افکاری که برای زمان بعد از خودش در ذهن خلاقش می آفریند و دیدگاه خاص او به ماهیت انسان و چگونگی رشد و بالندگی یک انسان 

انسانی در منتهای تنهایی که این تنهایی رنجی عظیم را بر او وارد می ساخته که گویی خودش هم خواهان این رنج است چرا که به این نتیجه رسیده این رنج بهایی است که باید در برابر خلق فلسفه ای عظیم پرداخت کند اما این تنهایی از منظر دیگر انتخابی است و دلیل آن عشقی افلاطونی است که در دیدگاه نیچه از ان خیانت می بیند و خیانت بزرگترین علت تنهایی نیچه است 

و دیدگاه خاصی که در کتاب از نگاه نیچه به زن بیان می شود کاملا ضد زن.... 

و اما عنصر دیگر این کتاب پزشکی است که به نوعی با داشتن تمام خوشبختی های دنیایی احساس افسردگی شدیدی می کند پزشکی که می خواهد همزمان هم نقش پزشک نیچه را داشته باشد و هم نقش بیمار و پزشکی که تمام رویاهایش را در بیماری به نام برتا می بیند نوعی عشق خاص که تمام افکار و لحظات او را به باد فنا می کشد و تاثیر این دو نفر برهم یعنی پزشک و نیچه و مکالماتشان بسیار شگفت انگیز است 

 

و لحظه ای که در نهایت نیچه گریه می کند و شاید این اشکها ذره ای از دردهایش را کمتر کند  

درد تنهایی و اینکه بدانی متعلق به مردم هم عصرت نیستی 

و درپایان جملاتی زیبا از متن کتاب 

مطیع دیگران بودن ساده تر از فرمان دادن به خود است! 

شیطان برای این که ایمان را از بین ببرد به شکل های مختلفی در می آید و هیچ کدام خطرناک تر و شریرتر از لباس شک و تردید نیست. 

کسی که به موقع و کامل زندگی کند وحشتی از مرگ نخواهد داشت. 

نظرات 7 + ارسال نظر
یه دوست دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:08 ق.ظ


سلام و روزبخیر

پس کتابت بالاخره تموم شد و چکیدش دراومد ، البته بنظرم هر کدوم از ما خواننده های وبلاگت هم باید کتاب رو بخونیم تا بتونیم این چکیده رو هم بفهمیم ، اما بسیار خوب بود از این منظر که ما رو علاقه مند می کنه که این کتاب رو بخونیم ، برات آرزو می کنم که اینقدر وقت و حوصله داشته باشی که بتونی در ادبیات زیبای همه ی ملل گشتی ژرف بزنی

یا حق تا بعد

سلام دوست خوبم
مرسی از نظرت توصیه می کنم در صورتی که تونستی کتاب را بخونی البته کتاب بعدی چنین گفت زرتشت نوشته نیچه است که مطمئنم کتاب نابی خواهد بود البته این نوشته کوتاه برداشت من از متن کتاب بود امیدوارم کتاب را بخونی و بعد شما هم برام از برداشتهای زیبا و نکته سنجت بنویسی.
یا حق تا بعد

کاوه دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ق.ظ http://www.naniii.blogfa.com

سلام........ این پست وقت مناسب خودشو میخواد سرفرصت میخونمش با دلم.....مرسی .

سلام
امیدوارم شما هم فرصت مناسبی پیدا کنید و کتاب را بخوانید.
ممنون از حضورتان

عباس پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:59 ق.ظ http://khenizi.blogfa.com/

سلام
من هم نظر بالا رو تایید می کنم!

پانته آ جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ق.ظ http://alams.blogsky.com/

سلام
مطلب تامل برانگیزی بود . ممنون از اینکه این کتاب رو معرفی کردید . توی هر زمانی افراد زیادی پیدا میشن که با زمان خودشون تناسب ندارند . گاهی این مشکل هست که آدمها رو تنها میکنه . ولی تا خدای به این مهربانی داریم تنهایی معنایی نداره . وقتی به این فکر میکنم که هر حرفی رو میتونم با خدا درمیون بذارم بدون اینکه ترس داشته باشم که ممکنه حرفم و رازم جایی درز پیدا کنه اونقدر عاشقش میشم و از این حس لبریز میشم که در پوست خودم نمیگنجم .
این عشق گوارای وجود همگیتان .
موفق باشید .

فرید صلواتی جمعه 2 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ب.ظ http://www.faridsalavati2.persianblog.ir

با سلام به شما دوست خوبم .آدرس وبلاگ جدیدم بعد از فیلتر شدن دوباره www.faridsalavati2.persianblog.ir [گل]

علی بابا چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ق.ظ

با وشاید اخرش باشد بروزم [گل]

مطهر جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ق.ظ http://modara.blogfa.com

با سلام و سپاس
خیلی بهره بردم.ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد