عدالت سردتان را دوست نمی دارم . از چشمان قاضیان تان همواره دژخیم و پولاد سرد اش برون می نگرد.
هان ، کجا می توان یافت آن عدالتی را که عشقی است با چشمان باز.
پس برایم عشقی را بنیاد کنید که نه تنها بار تمام کیفرها که بار تمام گناهان را نیز بکشد!
پس برایم عدالتی را بنیاد کنید که از گناه همه در گذرد جز قاضیان!
بیخیال این واژه های خاک شده
عدالت را میگویم
سلام
هر چقدر خاک گرفته باشد باز هم با ارزش است
ممنون از حضورتان