با تو دوباره من شدم عاشق جان و تن شدم
با تو گل از گلم شکفت با تو دوباره زن شدم
با تو جوانه زد همه شاخه خشک پیکرم
از تو پر از ترانه شد برگ سفید دفترم
با تو دوباره جون گرفت هر چی که در من مرده بود
انگار پسم داد زندگی هر چی امانت برده بود
با تو تمام خستگی از تن من به در شده
درد غریبی کم کمک مرده و بی اثر شده
با تو دوباره می رسم به حد بی حساب زن
به اوج بخشش و غرور به مرز عشق ناب زن
با تو درخت پر برم با تو زبیش بیشترم
از بهترینها بهترم من با تو چیز دیگرم
راستی شما می دانید شهر هرت کجاست ؟[ناراحت]