سپاس خدایى را که سخنوران در ستودن او بمانند و شمارگران شمردن نعمتهاى او ندانند، و کوشندگان حق او را گزاردن نتوانند. خدایى که پاى اندیشه تیزگام در راه شناسایى او لنگ است، و سر فکرت ژرف رو به دریاى معرفتش بر سنگ. صفتهاى او تعریف ناشدنى است و به وصف درنیامدنى، و در وقت ناگنجیدنى، و به زمانى مخصوص نابودنى. به قدرتش خلایق را بیافرید، و به رحمتش بادهارا بپراکنید، و با خرسنگها لرزه زمین را در مهار کشید.
سرلوحه دین شناختن اوست، و درست شناختن او، باور داشتن او، و درست باور داشتن او، یگانه انگاشتن او، و یگانه انگاشتن، او را به سزا اطاعت نمودن، و به سزا اطاعت نمودن او، صفتها را از او زدودن، چه هر صفتى گواه است که با موصوف دوتاست و هر موصوف نشان دهد که از صفت جداست، پس هر که پاک خداى را با صفتى همراه داند او را با قرینى پیوسته، و آن که با قرینش پیوندد، دوتایش دانسته، و آن که دوتایش خواند، جزء جزءاش داند، و آن که او را جزء جزء داند، او را نداند، و آن که او را نداند در جهتش نشاند، و آن که در جهتش نشاند، محدودش انگارد، و آن که محدودش انگارد، معدودش شمارد. و آن که گوید در کجاست؟ در چیزیش در آرد، و آن که گوید فراز چه چیزى است؟ دیگر جایها را از او خالى دارد.
بوده و هست، از نیست به هستى در نیامده است. با هر چیز هست، و همنشین و یار آن نیست، و چیزى نیست که از او تهى است. هر چه خواهد پدید آرد، و نیازى به جنبش و وسیلت ندارد. از ازل بیناست و تا به ابد یکتاست، دمسازى نداشته است تا از آن جدا افتد و بترسد که تنهاست.
خدایا روا مدار که در بیغوله های دنیا سرگردان گردم... امین
BAZ BARAN BA TARANE...EMSHAB INJA BAROON GHASHANGI MIBARE VA MAN O FERI BAD JOOR YADE OON BAD AZ ZOHRE GHASHANGE BAROONIE HAFEZIE BA TO OFTADIM. DOOSET DARIM VA DELEMOON VASAT TANG SHODE.DAR ZEMN BEBAKHSH KE MAJBUR SHODAM FINGILISH BENVISAM