قلب من , قالی خداست ….
تار و پودش از پر فرشته هاست.
شب که می شود خدا,روی قالی دلم راه می رود .
ذوق می کنم,
گریه می کنم….
اشک من ستاره می شود.
هر ستاره ای به سمت ماه می رود
سلام
قالی خدا را کجا می شود دید
آیا در پستویی هزار لاست
یا همین نزدیکیست
پای آن اشک روان
زیر آن بید دوان
کر آن فکر بلند
یا که در خانه ی غم
بنظرم در همین نزدیکی
پای آن دست بلند رو به هوا
یا حق - تا بعد